شعرهای عاشقانه

❤آسم و پاسم ولی عاشقونه ❤ しѺ√乇 ❤

شعرهای عاشقانه

❤آسم و پاسم ولی عاشقونه ❤ しѺ√乇 ❤

شعر جدایی

پرستو ها چرا پرواز کردید
جدایی را شما آغاز کردید
خوشا آنانکه دلداری ندارند
به عشقو عاشقی کاری ندارند
خداحافظ برای تو  رهایی
برای من فقط درد جدایی
خداحافظ برای تو چه آسان
ولی قلبم ز واژه اش چه سوزان
خداحافظ
خداحافظ طلوعم
خداحافظ غروبم
خداحافظ تو ای تنها امیدم
خداحافظ تو ای تنها امیدم

شعر جدایی

شبانه با من عاشق نخوان شعر جدایی را
به یاد آور فقط یک بار تو روز آشنایی را
همان روزی که گشتم عاشق چشمان پاک تو
نمی دانستم اکنون می نوازی بی وفایی را
مگو با من دگر از رفتن و از بازی تقدیر
که من باور ندارم طعم تلخ بی نوایی را
نخوان از وا ژه های تلخ پرواز و صعود و اوج
که من طاقت ندارم درد سخت بی صدایی را
حضور سبز تو در خاطراتم تا ابد با قیست
کنار تو نویسم روی قلبم نام زیبای رهایی را

هستی

 
تو که هستی خیلی خوبه،غم به جسمم نمیکوبه

                                                                 تو که هستی یه سپیدی رو لب سرخ غروبه

توکه هستی عطر شرجی تو نفس های جنوبه

                                                                 تو که هستی این ترانه از شکستن رفتو روبه

تو که هستی ، سربلندیم پیش ضامن قلوبه

                                                                 حالا نیستی و تو ذهنم خاطرات تو رسوبه


                          می دونم هرجا که هستی پیش هر کسی نشستی

                                بهتر از منه که میگی حالو روزم خیلی خوبه

...دلم هوس کرده



یه قصه ی مضحک ، دلم هوس کرده
دلم بعد مرگش فکر نفس کرده

یه سادگی راست ، دلم هوس کرده
غذای نون و ماست دلم هوس کرده

یه عشق بی پایون ، دلم هوس کرده
دو چشم بی بارون دلم هوس کرده

یه خونه ی ساده ، دلم هوس کرده
حرف مد افتاده دلم هوس کرده

دلم هوس کرده از ادما دور شم
از کارای زشتم کز کنمو بور شم

دلم هوس کرده پیدا کنم راهو
واسه طلوع شب جارو کنم ماهو

دلم هوس کرده ببندم سیل غم
از شادی دیدار ، نباشه میل غم

دلم هوس کرده از پشت این نرده
    داد بزنم به لاف زندگی بی درده...



      

به هر دری که میزنم...



به هر دری که میزنم دری
بجز تو باز نیست

به وقت رؤیت رخت به ماه و مهر نیاز نیست

به راه بیراهه روم اگر برانیم ز خود

به رخصتت بیاورم هر سجده ای نماز نیست

به شوق لعل بوسه ات چه راهها به سر برم

به سروریت سر برم که لهو تو حجاز نیست

به دست جامی از می است به سر هوای های و هوی

تصویر روی تو به جوی بر دل آب راز نیست

سرو سهی سمانه رو اساس هستی ام تویی

سرود هستی ام بخوان لابه ی ما که از نیست

تعظیم میکند به تو این غزل شکسته دل

جان میپرد ز هجر تو غمت به تن بساز نیست

قدومت این شبم شکست شهره ی شهر شعرها

کلام را به ته برم هر بتی ســـــرو ناز نیست

آن دم که جان به جان دهم در شوق وصلت ای ثنم

دیگر تنم به زندگی در حســــرت آغاز نیست...

نظر فراموش نشه بچه ها !!!

چرا هیشکی نظر نمیده!!!...


 

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net کلیک کنید 

نظر یادتون نره!!!... 

بی تو آنلاین شبی

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net کلیک کنید

 

بی تو آنلاین شبی باز از آن Room گذشتم.
همه تن چشم شدم. دنبال ID تو گشتم.
شوق دیدار تو لبریز شد از Case وجودم.
شدم آن User دیوانه که بودم.
وسط صفحه دسکتاپ، ROOM یاد تو درخشید
DING صد پنجره پیچید
شکلکی زرد، بخندید
یادم آمد که شبی با هم از آن Room گذشتیم.
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم.
تو همه راز های Hack ریخته در Booter های سیاهت.
من همه محو تماشای PM هایت.
Talk صاف و Room آرام، بخت خندان و زمان رام.
منو تو (و بقیه) همه دلداده به آواز روی Voice.
یادم آید تو به من گفتی از این عشق حذر کن.
لحظه ای چند بر این Room نظر کن.
Chat آیینه عشق گذران است.
تو که امروز نگاهت به ای میلی نگران است.
باش فردا که دلت با ID دگران است.
تا فراموش کنی چندی از این Room سفر کن.
با تو گفتم حذر از Room ندانم...
ترک chat کردن، هرگز نتوانم، نتوانم
روز اول که emailام به تمنای تو پر زد
مثل spam، توی Inbox تو نشستم
تو Delete کردی ولی من نرمیدم، نگسستم
باز گفتم که تو یک Hacker و من User مستم
تا به دام تو در افتم Room ها رو گشتم و گشتم
تو مرا Hack بنمودی، نرمیدم، نگسستم
Roomی از پایه فرو ریخت
Hackerی، Ignore تلخی زد و بگریخت
Hard بر مهر تو خندید
CPU از عشق تو هنگید
رفت در ظلمت شب، آن شب و شبهای دگر هم
نگرفتی دگر از User آزرده، خبر هم
نکنی دیگر از آن Room گذر هم
بی تو اما، به چه حالی من از آن Room گذشتم! 

 

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net کلیک کنید

یاد بـــاد آنکه دلم...

 

یاد بـــاد آنکه دلم عاشـق سرکار نبود
طفلکی از تو و عشق تـــو سر ِکار نبود
شیخ از حال دل من خبری هیچ نداشت
سی دی عاشقی ام بر ســــر بازار نبود!
نقل مشروح خبرهــــــای دل رسوایم
باعث خجلت گوینــــده ی اخبار نبود!
عقل گه گاه به کــــــار دل من می آمد
اینچنین از لگد عشق تـــــو ناکار نبود
چت نمی کردم و از خرج نتم آخر ماه
کیس من در گرو اصغـــــر سمسار نبود!
فرت فرت از لب لعل تو شکر می بارید
رطبی بود ولی موقـــــــع افطار نبود!
نرگس مست تو ای دوست تمارض می کرد
چشم بیمار تـــــو می دیدم و بیمار نبود!
می نهادم کپه ی مرگ خودم را راحت
بنده را شب همه شب دیده ی بیدار نبود
پیش تو دست و دلم هیـــــچ نمی لرزیدند
چون مرا استرس "لحظه ی دیدار" نبود
رخت اسپورت مرا راحت جان بود و به سر
فکر دامادی و قرض کت و شلوار نبود!
در محــــــــل خیر سرم بچّه ی مثبت بودم
تــــــوی جیب بغلــــــم پاکت سیگار نبود
فارغ از شعر و غزل سوت زنان می گشتم
کار من اینهمه با کاغذ و خودکــــار نبود
شاعرم کردی و احسنت که بی عشق رخت
هنری از من بی عرضــــــه پدیدار نبود!

  

آدما

 

آدما یه روح پاکن تو کتاب سبز دینی

معنی زندگی مونده بین صفحه های شیمی

آدما معنی مایعن! شکل دنیا رو می گیرن

توی این فشار بی رحم زیر دست غم می میرن

دنیا دنبال یه چیزه مثل فرمول چگالی

هیشکی از تو نمی پرسه: غریبه تو در چه حالی؟!

مثه جاده های بی رحم که فقط راه درازه

قصه ی دردای مردم قصه ی اسید و بازه

آدما بارای هم نام، عاشق دوری و دوری

دردای هم نمی بینن دل میدن به عشق کوری

آدما یه روز تو دنیا می رسن به یک تفاهم

مثه فرمولای شیمی! مثه مبحث تعادل