شعرهای عاشقانه

❤آسم و پاسم ولی عاشقونه ❤ しѺ√乇 ❤

شعرهای عاشقانه

❤آسم و پاسم ولی عاشقونه ❤ しѺ√乇 ❤

یاد آن روزی که بودم اولی

 

یاد آن روزی که بودم اولی
ناز و طناز و عزیز و فلفلی
شاه خانه بودم و با داد و دود
هر چه را می خواستم آماده بود
وای از آن روزی که آمد دومی
نق نقو و بد ادا و دمدمی
من وزیر گشتم و افتادم به چاه
دومی هم جای من شد پادشاه
تا به خود آیم و خودداری کنم
سومی هم آمد و شد خواهرم
دختری زیبا و خوشرو مثل ماه
من و داداشم کشیدیم سوز و آه
جای سبزی و نشاط و خرمی
سر رسید از روزگاران چهارمی
دیگر آن خانه برایم تنگ بود
سبزی و گل در نگاهم سنگ بود
داشتم می کردم عادت ناگهان
پنجمی هم پانهاد در این جهان
بهر سوختن، پنج تن کافی نبود
ششمی هیزم شد و من مثل دود
ناصر و شهناز و مهناز و شهین
احمد و عباس و هفتم شد مهین
ای امان و ای امان و ای امان
ای امان از دست بابا و مامان
بار دیگر مادرم شد حامله
این که آید تیم فوتبال کامله
ناصر و شهناز و مهناز و شهین
احمد و عباس و فرهاد و مهین
علی مردان و گل معصومه جان
آخریش هم می شود دروازه بان 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد