شعرهای عاشقانه

❤آسم و پاسم ولی عاشقونه ❤ しѺ√乇 ❤

شعرهای عاشقانه

❤آسم و پاسم ولی عاشقونه ❤ しѺ√乇 ❤

عین شین قاف

آسمانی ها هبوط کردند

زمینی ها آسمانی شدند

آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد

می دانم کار اوست

گاه مجسم در هیبت درختی و گاه حلول کرده در چشمی

گاه در فغان  مادری هنگام تولد من کوچکش

و گاه به آرامی شبنم اشک در شب های دلتنگی

همه این ها از سنگینی قاف است بر دوش آدمی

هدفی که به آدمی ، آدمیت بخشید و آبروی رفته اش را برگرداند

هدفی که معجزه بشر است و غایت انسانیت .

پاس بداریمش تا شاید آبرویمان بازگردد .

نه در خیابان ... !
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد