شعرهای عاشقانه

❤آسم و پاسم ولی عاشقونه ❤ しѺ√乇 ❤

شعرهای عاشقانه

❤آسم و پاسم ولی عاشقونه ❤ しѺ√乇 ❤

فقط یک روز زندگی کن!

 

 

دو روز مانده به پایان جهان فهمید که هیچ زندگی نکرده است .تقویمش پر شده بود و تنها دو روز خط نخورده باقی بود …

پریشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد ِ داد زد و بد وبیراه گفت ِ خدا سکوت کرد ِ جیغ زد و جارو جنجال راه انداخت ِ خدا سکوت کرد ِ آسمان و زمین را به هم ریخت ِ خدا سکوت کرد . به پرو پای فرشته و انسان پیچید ِ خدا سکوت کرد ِ کفر گفت و سجاده دور انداخت ِ خدا سکوت کرد ِ دلش گرفت و گریست و به سجده افتاد ِ

خدا سکوتش را شکست و گفت :

عزیزم ِ اما یک روز دیگر هم رفت ِ تمام روز را به بد و بیراه و جار و جنجال از دست دادی ِ تنها یک روز دیگر باقی است ِ بیا و لااقل این یک روز را زندگی کن .

لابه لای هق هقش گفت : اما با یک روز … با یک روز چه کار می توان کرد ؟…

خدا گفت :

” آن کس که لذت یک روز زیستن را تجربه کند ِ گویی هزار سال زیسته است و آنکه امروزش را در نمی یابد هزار سال هم به کارش نمی آید “

آنگاه سهم یک روز زندگی را در دستانش ریخت و گفت :

حالا برو و یک روز زندگی کن .

او مات و مبهوت به زندگی نگاه کرد که در گودی دستانش می درخشید ِ اما می ترسید حرکت کند ِ می ترسید راه برود ِ می ترسید زندگی از لابه لای انگشتانش بریزد .قدری ایستاد ِ بعد با خودش گفت :

وقتی فردایی ندارم ِ نگه داشتن این زندگی چه فایده ای دارد ؟ بگذار این مشت زندگی را مصرف کنم .

آن وقت شروع به دویدن کرد ِ زندگی را به سر و رویش پاشید ِ زندگی را نوشید و زندگی را بویید .چنان به وجد آمد که دیدمی تواند تا ته دنیا بدود . می تواند بال بزند .می تواند پا روی خورشید بگذارد ِ می تواند …

او در آن یک روز ِ آسمانخراشی بنا نکرد ِ زمینی را مالک نشد ِ مقامی را به دست نیاورد ِ اما …

اما در همان یک روز ِ دست بر پوست درختی کشید ِ روی چمن خوابید ِ کفش دوزکی را تماشا کرد . سرش را بالا گرفت و ابرها را دید و به آنهایی که او را نمی شناختند ِ سلام کرد و برای آنها که دوستش نداشتند از ته دل دعا کرد ِ او در همان یک روز آشتی کرد و خندید و سبک شد ِ لذت برد و سرشار شد و بخشید ِ عاشق شد ِ عبور کرد و تمام شد …

او همان یک روز را زندگی کرد …

فردای آن روز فرشته ها در تقویم خدا نوشتند :

امروز او درگذشت ِ کسی که هزار سال زیست !

زندگی انسان دارای طول و عرض و ارتفاع اغلب ما تنها به طول آن می اندیشیم ِ اما آنچه بیشتر اهمیت دارد .عرض یا چگونگی آن است .

امروز را از دست ندهید ِ آیا ضمانتی برای طلوع خورشید فردا وجود دارد ؟؟؟!!! 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد