وقتی به دنیا آمدم
صدایی در گوشم طنین انداخت و گفت:
تا آخرین لحظه عمرت با تو خواهم ماند
گفتم تو کیستی ؟؟؟
گفت: غم
خیال کردم غم عروسکی است که میتوان با آن بازی کرد
و حال که فکر میکنم میبینم خود عروسکی هستم