-
نمیفهمه
یکشنبه 4 دی 1390 16:00
دقت کردین ما ایرانیا وقتی بچه هستیم میگن بچه است، نمیفهمه وقتی نوجوان هستیم میگن نوجوانه، نمیفهمه وقتی جوان هستیم میگن جوون و خامه، نمیفهمه وقتی بزرگ میشیم میگن داره پیر میشه، نمیفهمه ... وقتی هم پیر هستیم میگن پیره، حالیش نیست، نمیفهمه فقط وقتی میمیریم میان سر قبرمون و میگن !!!...عجب انسان فهمیده ای بود
-
عواقب زن گرفتن
یکشنبه 4 دی 1390 00:56
جیب هاتو search میکنه...... پولاتو delete میکنه........ خونوادتو Edit میکنه...... ارتباط با دوستاتو Cut میکنه..... دوستای خودشو Paste میکنه....... موبایلتو Scan میکنه.......... خوشی هاتو Cancle میکنه.......... اموالتو Rename میکنه......... open رو Reject میکنه....... هر چی قربون تصدقش بری تو Recycle bin میریزه..........
-
باز باران
جمعه 2 دی 1390 00:29
باز باران بی ترانه .... باز باران با تمام بی کسی های شبانه می خورد بر مرد تنها می چکد بر فرش خانه باز می آید صدای چک چک غم باز ماتم ... من به پشت شیشه تنهایی افتاده نمی دانم ، نمی فهمم کجای قطره های بی کسی زیباست .... نمی فهمم چرا مردم نمی فهمند که آن کودک که زیر ضربه شلاق باران سخت می لرزد کجای ذلتش زیباست ... نمی...
-
عشق یعنی
پنجشنبه 1 دی 1390 20:39
عشق بیداد من باختن یعنی لحظه عشق جان سرزمین یعنی یعنی زندگی پاک من عشق لیلی و قمار مجنون در عشق یعنی ... شدن ساختن عشق دل یعنی کلبه وامق و یعنی عذرا عشق شدن من عشق فردای یعنی کودک مسجد یعنی الاقصی عشق من عشق آمیختن افروختن یعنی به هم عشق سوختن چشمهای یکجا یعنی کردن پر ز و غم دردهای گریه خون/ درد بیشمار عشق من یعنی...
-
دوستت دارم
پنجشنبه 1 دی 1390 20:17
- تو نبودی و در نهان خانه دلم جایت خالی بود تو نبودی و باز به تو وفادار بودم تو نبودی و جز تو هیچ کس را به حریم قلبم راه ندادم و تو آمدی.از دوردستها از سرزمین عشق تو مرا با عشق آشنا کردی تو مفهوم عاشق بودن را به من آموختی با تو کامل شدم با تو بزرگ شدم با تو الفبای عشق را اموختم ندای قلب عاشقم را به گوش همه رساندم به...
-
من نه عاشق بودم
پنجشنبه 1 دی 1390 20:10
من نه عاشق بودم و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من من خودم بودم و یک حس غریب که به صد عشق و هوس می ارزید من خودم بودم و دستی که صداقت می کاشت گر چه در حسرت گندم پوسید من خودم بودم و هر پنجره ای که به سرسبزترین نقطه بودن وا بود وخدا می داند سادگی از ته دلبستگی ام پیدا بود من نه عاشق بودم و نه دلداده گیسوی بلند و نه آلوده...
-
یه رفیق بودی
پنجشنبه 1 دی 1390 20:00
یه رفیق بودی و صدتا دردسر بودی و اما.. از تو هیچوقت نبریدم ، تورو از خودم می دیدم پشت سر همه غریبه ، روبروم دیدم فریبه اما فکر کردم کنارم... شونه های یک رفیقه داشتم اشتباه میکردم. تو رفیق من نبودی ، من تا آخر با تو بودم... تو از اولم نبودی داشتم اشتباه می کردم... که تموم زندگیمو من به دستای تو دادم حالا اینجا تک و...
-
عشق و دیوانگی
پنجشنبه 1 دی 1390 19:54
زمان های قدیم٬ وقتی هنوز راه بشر به زمین باز نشده بود. فضیلت ها و تباهی ها دور هم جمع شده بودند. ذکاوت گفت بیایید بازی کنیم. مثل قایم باشک! دیوانگی فریاد زد: آره قبوله من چشم می زارم! چون کسی نمی خواست دنبال دیوانگی بگردد٬ همه قبول کردند. دیوانگی چشم هایش را بست و شروع به شمردن کرد: یک٬ ... دو٬ ... سه٬ ... ! ادامه...
-
لیلی
پنجشنبه 1 دی 1390 19:38
اندراین دنیا ندیدم لعبتی تا که جان بازم برایش بی بها پس کجایی لیلی نازآفرین؟ ای عروس نازنین قصه ها گو کجایی؟ تا که ترسیمت کنم در بلندای نگین اطلسی گو کجایی تا که جان راحت کنم درتب و تاب شب دلواپسی روزگارماتورا لیلی نهاد ازبرای دیده ی مجنون من گونه هایت آن زمان شد آتشین ازبرای دیده ی گلگون من عاقبت ما لیلی و مجنون شدیم...
-
قصه ای بود و نبود...
پنجشنبه 1 دی 1390 19:21
نظر فراموش نشه بچه ها !!! ماهها میگذرد از شب تلخ وداع از همان شب که تو رفتی و به چشمان پر از حسرت من خندیدی تو نمیدانستی تو نمی فهمیدی که چه رنجی دارد با دل سوخته ای سر کردن رفتی و از دل من روشنایی ها رفت لیک بعد از ان شب هر شبم را شمعی روشنی می بخشید بر غمم می افزود جای خالی تو را میدیدم می کشیدم آهی از سر حسرت و می...
-
دیر کرده است..
پنجشنبه 1 دی 1390 19:14
دیر کرده است.. پر سی د که چرا دیر کرده است؟ نکند دل دیگری او را اسیر کرده است؟ خندیدم و گفتم او فقط اسیر من است تنها دقایقی چند تاخیر کرده است... گفتم امروز هوا سرد بوده است شاید قرار تغییر کرده است خندید به سادگیمو گفت احساس پاک تو را زنجیر کرده است گفتم از عشق من چنین مگوی گفت خوابی.....سالهاست دیر کرده است در آینه...
-
همیشه بیادتم بی بهانه
پنجشنبه 1 دی 1390 19:10
من چقد خوشبختم که به او دل دادم بی هراس و تردید ، باورش می دارم چه دلی داشت ز من ، نتوان باور کرد گله هایی می کرد که توانم کم کرد دوری چند روزه ، چقدر آزارش داد که غریب و آشنا ، نام مجنونش داد آن همه شادابی ، از وجودش دست شست نا امیدی و درد ، روح او را آشفت گفت که من چون آبم ، او وجودش تشنگی حس و حال عشق او ، آخر...
-
دختر خانومای خشگل همین اول معذرت خواهی کردمـــــــــــا!!!
پنجشنبه 1 دی 1390 19:02
دختر خانومای خشگل همین اول معذرت خواهی کردمـــــــــــا!!! مردها بر اثر کمبود عاطفه ازدواج می کنندبر اثر کمبود حوصله طلاق می دن ولی جالب اینه که بر اثر کمبود حافظه دوباره ازدواج می کنند ! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- مردها سه تا آرزو دارن : اونقدر که مامانشون می گن خوش تیپ باشن ! اونقدر که بچه شون می گن قوی...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 1 دی 1390 18:56
گاه این دل عاشقانه یادها می کند... یادی از دلهای از یاد رفته می کند... گاه این دل تنها و غریب... یادی از روزهای بر باد رفته می کند... گاه این دل در فراق یار در خفا... یادی از یک عشق بر باد رفته می کند... گاه این دل قصه تلخی تداعی می کند... یادی از غم ها و دشواری ها می کند... گاه این دل تنها و خسته روح... یادی از معشوق...
-
کاش میشد
پنجشنبه 1 دی 1390 18:39
کــ ـاش مــی شـــد ســرز مـین عـشـق را درمـ ـیان گــام هــا تقــس ـیم کـــرد کــ اش م ــی شــد بـ ــ ا نگــ ــاه شـــاپــ ــرک عـ ـشق را بـ ــر آس ــما ن تفــ هــیم کــرد کـ ـاش مــی شــد بــا دو چــ شم عــاط ــفه قـل ــب ســـرد آس ـــمان را ن ـــاز کـرد کـــ اش مــی شــد بــا پـر ی از بـ ـرگ یــاس تــا طـلو ع س ـرخ...
-
کلامی از شیخ بهائی
پنجشنبه 1 دی 1390 18:32
کلامی از شیخ بهائی آدمی اگر پیامبر هم باشد از زبان مردم آسوده نیست ، زیرا : اگر بسیار کار کند ، میگویند احمق است! اگر کم کار کند ، میگویند تنبل است! اگر بخشش کند ، میگویند افراط میکند! اگر جمعگرا باشد ، میگویند بخیل است! اگر ساکت و خاموش باشد میگویند لال است!!! اگر زبانآوری کند ، میگویند ورّاج و پرگوست ..! اگر...
-
یکــــــــــــــــــی بود یکـــــــــــــــــــی نبود
پنجشنبه 1 دی 1390 16:03
یکــــــــــــــــــی بود یکـــــــــــــــــــی نبود ادامه داره هـــــــــــــــــــــا!!!... نظر یادت نره نظر یادت نره
-
زندگی
پنجشنبه 1 دی 1390 13:41
آهسته گفت خدانگهدارت و در را بست و رفت . . . آدم ها چه راحت مسئولیت خود را به گردن " خدا " می اندازند . . .!!! مشکل از تو نبود ! از من بود ! با کسی حرف میزدم که سمعک هایش را پیش دیگری جا گذاشته بود . . . بر که نمیگردم هیچ ! عطر تنم را هم از کوچه های پشت سرم جمع میکنم که لم ندهی روی مبل های راحتیبا خاطره هایم...
-
تقدیم به تمامه عاشق های شکست خورده . . .
پنجشنبه 1 دی 1390 13:35
این شعر تقدیم به تمامه عاشق های شکست خورده . . . بسه دیگه گریه نکن آتیش گرفتم بخدا انقد خدا خدا نکن میسپارمت دست خدا با اون چشات نگام نکن طاقت ندارم بخدا گریه رو بس کن عزیزم صدات گرفته بخدا فدای گریه هات بشم اینجوری بی تابی نکن رو زخم من نمن نزن داغ منو تازه نکن اسممو خط بزن بو آتیش بهم نزن برو اشکاتو پاک کن عزیزم...
-
موقعی که
پنجشنبه 1 دی 1390 12:47
موقعی که می خواستمت می ترسیدم نگات کنم موقعی که نگات کردم ترسیدم باهات حرف بزنم موقعی که باهات حرف زدم ترسیدم نازت کنم موقعی که نازت کردم ترسیدم عاشقت بشم حالا که عاشقت شدم میترسم از دستت بدم
-
تو رو خدا نرو!
پنجشنبه 1 دی 1390 12:45
تو رو خدا نرو! آی آدما٬ آی غنچه ها٬ آی کوچه ها٬ تو رو خدا بگین نره پیاده ها ٬سواره ها ٬مسافرای جاده ها٬ تو رو خدا بگین نره تو رو خدا بگین نره٬ اگه بره٬ من حرفامو به کی بگم؟ آخه من هم عاشق شدم٬ داره میره ٬من چی بگم؟ آهای شبا ٬ستاره ها٬ ترانه ها٬ اگه بره٬ قشنگی ها رو میبره آی آدما٬ مسافرا ٬پنجره های کوچه ها٬ تو رو خدا...
-
کوروش کبیر
پنجشنبه 1 دی 1390 02:03
کوروش کبیر دختری به کوروش کبیر گفت:من عاشقت هستم.... کوروش گفت:لیاقت شما برادرم است که از من زیباتر است و پشت سره شما ایستاده،دخترک برگشت و دید کسی نیست. کوروش گفت:اگر عاشق بودی پشت سرت را نگاه نمیکردی
-
زندگی
چهارشنبه 30 آذر 1390 18:34
زندگی وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری شعله گرمی امید تو را خواهد کشت زندگی درک همین اکنون است زندگی شوق رسیدن به همان فردایی است که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ظرف امروز پر از بودن توست شاید این خنده که امروز دریغش کردی آخرین فرصت همراهی با امید است
-
رسم دوستداریها
یکشنبه 27 آذر 1390 14:43
بیا با من دلم تنها ترین است نگاهت در دلم شور آفرین است مرا مستی دهد جام لبانت شراب بوسه ات گیرا ترین است ز یک دیدار پی بردی به حالم عجب درمن نگاهت نکته بین است سخن از عشق ومستی گوی با من سخن هایت برایم دلنشین است مرا در شعله ی عشقت بسوزان که رسم دوستداریها همین است OF MILAD
-
ID & Email مهراب
شنبه 26 آذر 1390 15:48
سلام به همه ی دوستان مهراب هستم مدیر این وبلاگ لطفا نظرات خودتون رو بیان کنید اگر مطلب یا شعر باحال دارید از قسمت ثبت نوشته های شما واسم بذارید یا این id رو add کنید به اینجا بفرستید. با شکر ID & Email: asheghane_d@yahoo.com mail : www.asheghane_d@yahoo.com
-
غـروبـا میون هــفته
شنبه 26 آذر 1390 03:15
غـروبـا میون هــفته بر سـر قـبر یه عاشـق یـه جوون مـیاد مـیزاره گـلای سـرخ شـقایـق بی صـدا میشکنه بغضش روی سـنـگ قبـر دلدار اشک میریزه از دو چـشـمش مثل بارون وقت دیدار زیر لب با گـریه مـیگه : مـهـربونم بی وفایـی رفتی و نیـسـتی بدونی چـه جـگر سـوزه جـدایی آخه من تو رو می خواستم اون نجـیـب خوب و پاک اون صـدای مهـربون ،...
-
یکی بود یکی نبود..
شنبه 26 آذر 1390 03:08
یکی بود یکی نبود.. هرکی بود غریبه بود... از دلم خبر نداشت.. که تورو از دلم ربود.. هرکی بود هرچی که داشت.. قد من عاشق نبود.. واسه چشمای سیات.. بخدا لایق نبود.. گول نگاشو خوردم و.. دلم رو بستم به چشاش.. دیوونه بودم مثله شمع.. یه عمری آب شدم به پاش.. بعد یه عمر آزگار.. عشق منو گذاشت کنار.. رفت پی یه عشق دیگه.. اونم سپرد...
-
چگونه از تو بگویم برای این همه کور؟!
شنبه 26 آذر 1390 02:37
همیشه از تو نوشتن برای من سخت است که حس و حال صمیمانه داشتن سخت است چگونه از تو بگویم برای این همه کور؟! چقدر این همه دیدن برای من سخت است خرابه ی دل من را کسی نخواهد ساخت که بر خرابه ی دل خانه ساختن سخت است به هیچ قانعم از مهر دوستان هرچند به هیچ این همه سرمایه باختن سخت است نقابدار خودی را چگونه بشناسم در این زمانه...
-
روحت شاد آبجی
شنبه 26 آذر 1390 02:34
روحت شاد آبجیم این شعرها دیگر برای هیچکس نیست نه! در دلم انگار جای هیچکس نیست آنقدر تنهایم که حتی دردهایم دیگر شبیه دردهای هیچکس نیست حتی نفسهای مرا از من گرفتند من مردهام در من هوای هیچکس نیست دنیای مرموزیست ما باید بدانیم که هیچکس اینجا برای هیچکس نیست باید خدا هم با خودش روراست باشد وقتی که میداند خدای...
-
کوک کن ساعتِ خویش !
شنبه 26 آذر 1390 02:28
کوک کن ساعتِ خویش ! اعتباری به خروسِ سحری ، نیست دگر دیر خوابیده و برخاسـتنـش دشـوار است کوک کن ساعتِ خویش ! که مـؤذّن ، شبِ پیـش دسته گل داده به آب . . . و در آغوش سحر رفته به خواب کوک کن ساعتِ خویش ! شاطری نیست در این شهرِ بزرگ که سحر برخیزد شاطران با مددِ آهن و جوشِ شیرین دیر برمی خیزند کوک کن ساعتِ خویش ! که سحر...